چه شد که درگیری‌های فیزیکی از معلم و دانش‌آموز به سطح والدین و کادر آموزشی رسیده؟ |

    کد خبر: 99288
    1404/08/03 - 05:45
    30 بازدید

تراکم اخبار با موضوع ضرب و شتم دانش آموزان در مدارس موجب پدید آمدن اضطرابی جدید در جامعه شده است. در این میان ویدئوی کتک‌زدن یک دانش‌آموز در مدرسه‌ای در پرند بار دیگر مسئله خشونت در محیط‌های آموزشی را به صدر بحث‌های اجتماعی آورده است که تبعات و حواشی آن قابل بررسی است.

به گزارش خبرآنلاین،از ابتدای سال ۱۴۰۴، در سال تحصیلی گذشته و جدید، ده‌ها گزارش از تنبیه بدنی دانش‌آموزان توسط معلمان و کادر مدارس ثبت شده است.

فرارو در خبری نوشت:ویدئویی که از مدرسه‌ای در پرند دست به دست می‌شود، دانش‌آموزی را نشان می‌دهد که توسط فردی از کادر مدرسه مورد ضرب و شتم قرار می‌گیرد. این ویدئو واکنش‌های گسترده‌ای در فضای مجازی و جامعه به دنبال داشت. دو نکته در این حادثه قابل بررسی است: آسیبی که دانش‌آموز دیده و تاثیری که این اتفاق بر جامعه گذاشته و واکنش مردم به آن.

درگیری‌های فیزیکی حالا از معلم و دانش‌آموز فراتر رفته و به سطح والدین با کادر آموزشی کشیده شده است. در جدیدترین مورد، والدین دانش‌آموزی در شهرستان مهران، به دلیل اختلاف با معلم، او را مورد ضرب و شتم قرار داده‌اند و بلافاصله برای آنان پرونده قضایی تشکیل شده است. البته این موردی تازه نیست؛ موارد مشابه نیز پیش‌تر گزارش شده است.

سؤال اصلی این است: احترام و اعتماد متقابل میان دانش‌آموزان، والدین و مدرسه چه زمانی از بین رفت؟ چه شد که اختلاف‌ها به این نقطه رسید و تبعات آن برای جامعه چیست؟

روایت‌هایی که تکرار می‌شوند

صحنه‌های منتشرشده از مدرسه پرند، مسئول مدرسه‌ای را نشان می‌دهد که تقریباً کوتاه‌ قدتر از دانش‌آموز است. دانش‌آموزان در حیاط مدرسه صف بسته‌اند و این مسئول دانش‌آموز را به گوشه‌ای برده و از تکنیک‌هایی برای ضرب و شتم استفاده می‌کند که مراحل آن در ورزش بوکس هم قفل است. دانش‌آموزان دیگر فقط نظاره‌گر هستند و هیچ‌کدام حرکت نمی‌کنند در واقع این اتفاق در انظار باقی بچه‌ها و در حالی که آنان صف بسته‌اند اتفاق افتاده و گویی نمایشی است برای اینکه حساب کار به دست سایر دانش‌آموزان هم بیاید؛ اما خبری از دیگر مسئولان مدرسه نیست که از ادامه این اتفاق جلوگیری کنند. آیا هیچ مسئول دیگری در این مدرسه به نسبت پرجمعیت وجود نداشت؟ حالا مدیر آموزش و پرورش پرند او را موقتاً اخراج کرده و حکم نهایی پس از بررسی جزئیات اعلام می‌شود. اما آیا این اقدام توانسته بازدارنده باشد؟

حادثه‌ای دیگر در ۲۱ مهرماه رخ داد، همان ماه اول سال تحصیلی جدید. در همان زمان، خبری از مدرسه‌ای در قزوین منتشر شد که نشان می‌داد مسئولی از مدرسه دو دانش‌آموز ۱۳ ساله را مورد ضرب و شتم قرار داده است؛ بینی یکی از آن‌ها شکسته و پرده گوشش پاره شده بود. پدر دانش‌آموز بعداً گفت که مدیر ماجرا را کتمان کرده است، اما شاهدان وقوع آن را تایید کردند. در واکنش، مدیرکل آموزش و پرورش قزوین گفت: «سطح ناراحتی خانواده‌ها هنگام وقوع اینگونه حوادث فراتر می‌رود و رفتارهایی بروز می‌دهند که از سوی اداره کل آموزش و پرورش پذیرفتنی نیست.»

با گذر از تابستان، زمانی که مدارس تعطیل بودند، در ۲۵ فروردین ضرب و شتم دانش‌آموزان یک کلاس در کرجو سنندج گزارش شد. علت چه بود؟ گم شدن سیم شارژر معلم. او دانش‌آموزان را با کابل کتک زد تا جایی که تمام بدن آن‌ها کبود و قرمز شد. تصاویر منتشرشده آن‌قدر دلخراش بود که برخی رسانه‌ها تیتر زدند: «شکنجه ۱۳ دانش‌آموز توسط معلم به دلیل گم‌شدن شارژر». مسئولان آموزش و پرورش شهرستان اعلام کردند که آن معلم اخراج شده است.

۲ اردیبهشت نیز اتفاق مشابهی رخ داد؛ معلم مسنی در مدرسه مهین حدیدی کرمانشاه به دانش‌آموز سیلی زده و سپس به او لگد زد. ویدئوی این حادثه نیز موجود است. در واکنش، اداره آموزش و پرورش اعلام کرد که ناراحت است و مساله در دستور کار رسیدگی قرار دارد.

در تمامی این حوادث، واکنش مسئولان آموزش و پرورش یک جمله تکرار شده است: «حفظ کرامت دانش‌آموزان برای ما اهمیت دارد.» با این حال، پرسش اصلی باقی است: آیا این تکرار جملات و اقدامات موقتی توانسته جلوی تکرار چنین خشونت‌هایی را بگیرد؟

چرا خشونت در مدرسه تکرار می‌‎شود؟

تراکم اتفاقاتی که در مدارس حول محور ضرب‌وشتم دانش‌آموزان رخ می‌دهد، باعث انباشت ذهنی آن در جامعه شده است. یکی از دلایل این وضعیت، آگاهی نسل جدید از حقوق خود و توانایی آن‌ها در واکنش نشان دادن است. بخشی از این واکنش‌ها به شکل افشاسازی بروز می‌کند؛ دانش‌آموزانی که با ضبط ویدئوهای پنهانی از صحنه‌های تنبیه همکلاسی‌هایشان، تلاش می‌کنند برای گفته‌های خود سند ارائه دهند.

بیشتر معلمانی که در مدارس دولتی تدریس می‌کنند، فارغ‌التحصیل دانشگاه فرهنگیان هستند. نمونه آن معلم سنندجی است که دانش‌آموزان را با کابل مورد ضرب و شتم قرار داده بود. رئیس آموزش و پرورش ناحیه دو سنندج با اشاره به این موضوع گفته بود که اجازه نخواهد داد این معلم به کلاس بازگردد. این در حالی است که همان سال، نخستین سال تدریس او در مدرسه بوده و دانش‌آموزان برای اولین بار تحت آموزش او قرار داشتند.

ورود به دانشگاه فرهنگیان فرایند ساده‌ای ندارد. رفتار دانشجویان این دانشگاه در طول دوران تحصیل به‌دقت رصد می‌شود و آن‌ها همواره تحت نظر هستند. به‌عنوان نمونه، یکی از دانشجویان روایت کرده که به دلیل نبود شواهد کافی از نماز خواندن و روزه گرفتنش، حقوق او قطع شده است.

محمدرضا نیک‌نژاد، کارشناس آموزش، در این زمینه می‌گوید: «متأسفانه در کشور ما برای ورود به دانشگاه فرهنگیان آن‌قدر که به ظاهر، نمره و رتبه توجه می‌شود، به سلامت روانی متقاضیان اهمیت داده نمی‌شود.»

با این حال، باوجود چنین قوانین سخت‌گیرانه‌ای، معلمانی وارد مدارس می‌شوند که به نظر می‌رسد خشونت در رفتارشان نهادینه شده است. ریحانه، معلم ادبیات با ۲۵ سال سابقه تدریس، دراین‌باره می‌گوید: «به نظر می‌رسد آموزش‌وپرورش در اولین گام، یعنی تربیت معلم، با شکست روبه‌رو شده است. معلمان غالباً مهارت کافی برای مدیریت خشم، حل تعارض و ارتباط مؤثر ندارند، بنابراین در پرورش دانش‌آموز و آموزش درست به او درمی‌مانند و این چرخه تکرار می‌شود.»

در سطح سازمانی نیز نبود سیاست‌های روشن برای مدیریت بحران‌ها و ضعف در پاسخگویی باعث شده است هر حادثه مشابه تنها با تکرار چند جمله رسمی پاسخ داده شود. به عنوان مثال روز پنج شنبه مسعود پزشکیان در جلسه‌ای با مدیران آموزش و پروش حتی اشاره‌ای به این ماجرا نداشت.

عادل برکم، کارشناس آموزش‌وپرورش، در این زمینه می‌گوید: «آموزش‌وپرورش نباید به راه‌حل‌های مقطعی و نمایشی بسنده کند. اگر ریشه این اتفاقات شناسایی نشود، پتانسیل خشونت و آزار دانش‌آموزان همچنان وجود خواهد داشت.» او در ادامه می‌افزاید: «اکنون در وضعیتی قرار داریم که دانش‌آموزان، معلمان و والدین هر سه از کمبود امکانات و فشارهای موجود دل‌زده شده‌اند، اما این نارضایتی‌ها جدی گرفته نمی‌شود. اتفاقات یکی پس از دیگری رخ می‌دهند، مدتی واکنش برمی‌انگیزند و سپس بی‌صدا فراموش می‌شوند.»

چه شد که کار به اینجا کشید؟

در گذشته، در بسیاری از خانواده‌ها مرسوم بود که اگر معلمی دانش‌آموز را توبیخ می‌کرد. خانواده‌ها با درک متقابل و مدارا با موضوع برخورد می‌کردند. میان معلم و دانش‌آموز رابطه‌ای عاطفی و احترام‌آمیز وجود داشت؛ دانش‌آموز معلمش را همانند والدین خود می‌دید و از سوی دیگر، جامعه نیز برای مقام معلم حرمت ویژه‌ای قائل بود. از نگاه دینی نیز، معلمی شغل پیامبران دانسته می‌شد و جایگاه آن نمادی از فرهیختگی و اخلاق بود. درواقع دانش‌آموزان دلشان برای مدارس تنگ می‌شد، اما حالا از آن فراری‌اند.

امروز، اخبار و گزارش‌ها از تغییر این معادله حکایت دارند. رابطه میان والدین و معلمان در بسیاری از موارد به تنش و حتی درگیری فیزیکی کشیده شده است. خبرگزاری مهر در گزارشی نوشته بود: «اولیای یک دانش‌آموز که برای شکایت از معلم فرزند خود به اداره آموزش و پرورش شهرستان مهران مراجعه کرده بودند، پس از مشاجره با او، اقدام به ضرب‌وشتم این همکار فرهنگی کردند.»

این اتفاق‌ها نشان می‌دهد که اعتماد و احترام متقابل میان خانواده‌ها و نهاد آموزش‌وپرورش به‌شدت کاهش یافته است. مهسا ساداتی، روان‌شناس کودک، در گفت‌وگو با فرارو درباره این موضوع گفته بود: «وقتی اخباری از این دست منتشر می‌شود، آن هم همراه با آسیب‌های جسمی یا روانی، اعتماد والدین به مدرسه کاهش پیدا می‌کند. نتیجه این است که آن‌ها ناچار می‌شوند بیش از گذشته در روش‌های تربیتی معلمان و تصمیم‌های مدرسه دخالت کنند. دیگر نمی‌توان به‌سادگی به آن‌ها گفت که «ورود نکنید»، چون اطمینان نسبت به امنیت فرزندشان از بین رفته است.»

برخی کارشناسان نیز تأکید دارند که چرخه خشونت زمانی شدت می‌گیرد که نگاه جامعه به مدرسه تغییر کند و اعتماد عمومی نسبت به نظام آموزشی از بین برود. این تغییر نگرش می‌تواند تقابل میان جامعه و مدرسه را تشدید کرده و زمینه دل‌زدگی و بی‌اعتمادی دانش‌آموزان را فراهم کند؛ اتفاقی که تبعات آن نه‌فقط برای آموزش، بلکه برای کلیت جامعه نگران‌کننده است.

در این میان، آموزش‌وپرورش نیز نقش میانجی‌گر و اصلاح‌گر خود را به‌درستی ایفا نمی‌کند. بسیاری از رخدادهای مشابه در مدارس هیچ‌گاه رسانه‌ای نمی‌شوند و با «ریش‌سفیدی» و توافق‌های درون‌سازمانی خاتمه می‌یابند. همین مسئله سبب شده کارکرد واقعی این نهاد زیر سؤال برود. عادل برکم، کارشناس آموزش‌وپرورش، دراین‌باره می‌گوید: «آموزش‌وپرورش نه به دنبال اصلاحات ساختاری است و نه در انجام مسئولیت‌های خود جدیت دارد. در چنین شرایطی، نظام جذب و نگهداشت معلمان حرفه‌ای بسیار دشوارتر می‌شود و در نهایت، جامعه، دانش‌آموزان و در یک کلام همه ارکان جامعه متضرر خواهند شد.»

۲۲۳۲۱۷

لینک کوتاه: https://armanetejarat.ir/?p=99288

درباره خبرآنلاین خبرآنلاین که کار خود را از سال ۱۳۸۷ شروع کرده است تلاش دارد آخرین تحلیل‌ها و گزارش‌ها از مهم‌ترین اتفاقات روز ایران و جهان را به صورت آنلاین در اختیار مخاطبان خود قرار دهد. مشی رسانه‌ای: مشی رسانه‌ای این خبرگزاری، تحلیلی - خبری است و اعضای تحریریه این مجموعه می‌کوشند از قالب ظاهری خبرها فراتر رفته و به زوایای پنهان و آشکار حوادث سرک بکشند و با کندوکاو بیشتر، ناگفته‌ها و وجوه نامکشوف وقایع و حوادث را بیابند. این مجموعه رسانه‌ای خود را در امر اطلاع‌رسانی مستقل می‌داند و در چارچوب قوانین نظام جمهوری اسلامی و تعهد به آرمان‌های انقلاب اسلامی و امام راحل و شهیدان انقلاب، از درغلتیدن به تمایلات حزبی و جناحی پرهیز دارد. این مجموعه اما نقد و تحلیل کارشناسانه دستگاه‌ها، عملکرد مسئولان و احزاب را وظیفه ذاتی خود می‌پندارد و آن را با هدف ارتقای دانایی جامعه، حق پرسشگری شهروندان و وظیفه پاسخگویی مسئولان با جدیت دنبال می‌کند. تحریریه خبرآنلاین همچنین با بهره‌مندی از همکاران حرفه‌ای و با سابقه می‌کوشد عرصه‌های جدیدی در اطلاع‌رسانی بهنگام و شفاف بجوید و بگشاید. صورت‌بندی خبرآنلاین: صاحب امتیاز: علیرضا معزی مدیرمسئول: حسن لاسجردی شورای سردبیری: حسن لاسجردی . محمدرضا نوروزپور . فرهاد عشوندی . محمود ظهیرالدینی. داوود محمدی. سردبیر شبکه‌های اجتماعی: پایش: محمدباقر تهرانی ادمین: پوریا شاکری تحریریه: سیاست: فاطمه استیری اقتصاد: زهرا علی‌اکبری فرهنگ: حسین قره جامعه: مستوره برادران‌نصیری بین‌الملل: ابوالفضل خدایی ورزش: مرتضی رضایی چند رسانه‌ای: نوید صراف مرامنامه اخلاق حرفه‌ای خبرگزاری خبرآنلاین اعضای تحریریه «خبرآنلاین»، اعم از خبرنگاران، نویسندگان، عکاسان، دبیران و سردبیران، مجموعه اصول و معیارهای اخلاقی حرفه‌ای را با توجه به استانداردهای ‌این حرفه، به عنوان اصول اخلاقی خویش تلقی می‌کنند و رعایت آن را به عنوان مبانی مشترک حرفه‌ای وظیفه خود می‌دانند. این مرامنامه مقررات اداری یا مسائل انضباطی خبرآنلاین نیست، بلکه تنها اصول اخلاقی را تبیین می‌کند که روزنامه‌نگاران خبرآنلاین با رعایت آن، استقلال، اعتبار و درستکاری رسانه و مسئولیت‌ها و تحقق وظایف خود را تضمین می‌کنند. علاوه بر این، قانون مطبوعات و سایر قوانین مرتبط با فعالیت‌های رسانه‌ای نصب العین خبرآنلاین است. ۱. وظیفه آگاهی‌بخشی در راس وظایف حرفه روزنامه‌نگاری قرار گرفته است. انصاف و بی‌غرضی روزنامه‌نگار، خودداری وی از تبلیغ سیاسی و بازرگانی و مقاومت در برابر دیگر کانون‌های فشار، اصل خدشه‌ناپذیر روزنامه‌نگاران فعال در خبرآنلاین است. ۲. «خبرآنلاین» خود را متعهد می‌داند که با رعایت مفاد مرامنامه اخلاقی کلیه آحاد جامعه را مخاطب خود بداند و همواره در چارچوب قانون اساسی به اصول دینی و معتقدات مذهبی و آداب و سنن گروه‌های مختلف قومی و فرهنگی، احترام بگذارد. ۳. روزنامه‌نگاران خبرآنلاین در انجام وظایف حرفه‌ای خویش نه تنها در برابر صاحبان و مدیران موسسه بلکه در برابر خوانندگان و منافع و مصالح جامعه مسئولیت دارند.‌ این مسئولیت اجتماعی‌ ایجاب می‌کند اطلاعات کامل و به روز برای عموم با حفظ آزادی اطلاعات به منظور احقاق حق دسترسی به اطلاعات ارائه شود. ۴. وظیفه کسانی که وقایع مربوط به هر موضوع را شرح می‌دهند یا تفسیر می‌کنند این است که دانش لازم را درباره آن موضوع به نحوی که گزارش‌دهی و تفسیر به صورت دقیق و منصفانه امکان‌پذیر باشد کسب کنند. ۵. رسالت اجتماعی حرفه روزنامه‌نگاری‌ ایجاب می‌کند که روزنامه‌نگار همیشه در خدمت کشف و بیان حقیقت باشد. به موجب ‌این اصل، «خبرآنلاین» خود را متعهد می‌داند تا حد ممکن آنچه را که به راستی روی داده است و در آن شائبه دروغ راه ندارد، منعکس کند. ۶. روزنامه‌نگاران «خبرانلاین» خود را موظف می‌دانند در صورت ارتکاب به اشتباه، هرچه سریع‌تر آن را اصلاح کنند. اگر چه کار روزنامه‌نگاری با سرعت عمل همراه است،‌ این الزام نباید مانع کوشش و جست‌وجو برای پی‌بردن به صحت و سقم اطلاعات شود. همچنین بروز هر اشتباهی را به سرعت اطلاع می‌دهند و آن را در روزنامه تصحیح می‌کنند. ۷. خبرنگاران و نویسندگان «خبرآنلاین» بدون دخالت در ماجرا یا پیش‌فرض‌های خود، خبر و گزارش را تهیه و تنظیم می‌کنند. در عین حال «بی‌طرفی» به معنی بی‌نظر بودن «خبرآنلاین» و نویسندگان آن در قبال رویدادها نیست و روزنامه‌نگاران نظرات خود را در مقالاتی که تفسیر و تحلیلشان از مسائل است، بیان می‌کنند. ۸. روزنامه‌نگاران فعال در «خبرآنلاین» در انتشار مصاحبه‌های اختصاصی به حقوق مصاحبه‌شونده خود احترام می‌گذارند و متن تنظیمی مصاحبه را با رعایت حداکثر امانت‌داری منتشر می‌کنند. ضمنا در صورت درخواست مصاحبه‌شونده، ‌متن نهایی را به نظر او می‌رسانند و اصلاحات مورد نظر را اعمال و حتی در صورت انصراف وی از انتشار مصاحبه خودداری می‌کنند. ۹. به منظور رعایت حقوق مادی و معنوی خالقان و صاحبان آثار، خبرنگاران و نویسندگان «خبرآنلاین» حاصل کار دیگران را بدون ذکر منبع و در صورت لزوم کسب اجازه، باز انتشار نمی‌کنند. امضای یک روزنامه‌نگار تنها پای مطلبی قرار می‌گیرد که حاصل کار خود اوست. هرگونه سرقت ادبی، مخدوش ساختن متن‌ها، تصاویر، اسناد و نیز حذف اطلاعات اساسی مربوط به رویدادها نزد روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین» مذموم و مطرود است. ۱۰. حریم خصوصی افراد محترم است و نباید بدون اجازه به آن وارد شد. روزنامه‌نگاران و نویسندگان «خبرآنلاین» با توجه خاص به حیثیت شخصی و زندگی خصوصی افراد، از تمامی مواردی که ممکن است با انتشار مطلب یا خبر آن به حیثیت افراد لطمه وارد آورد، اکیدا پرهیز می‌کنند. ۱۱. روزنامه‌نگاران و نویسندگان «خبرآنلاین» ادبیات پالوده و قلم متین را از مهم‌ترین ویژگی‌های خود می‌دانند و از لحن گزنده یا کلمات توهین‌آمیز علیه هیچ شخص یا نهادی، چه در خبر یا گزارش و چه در نظر، استفاده نمی‌کنند. ۱۲. روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین» به طور مخفیانه از دوربین، میکروفن و یا دستگاه‌های ضبط صوت استفاده نخواهند کرد، مگر در زمانی که حق قانونی روزنامه‌نگار است، اما آشکارسازی لوازم فوق برای او مخاطره‌آمیز باشد. ۱۳. روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین» برای کسب خبر، صریحا خود را روزنامه‌نگار معرفی می‌کنند و هرگز همچون کارآگاه یا جاسوس عمل نمی‌کنند. آنان همچنین از تحت فشار قرار دادن افراد برای کسب خبر پرهیز می‌کنند. ۱۴. روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین» ضمن وقوف به آزادی خبر، تفسیر و انتقاد، می‌توانند از افشای منبع اطلاعات به جز صراحتی که قانون مطبوعات دارد (دستور مقام قضایی) خودداری کنند. محرمانه نگاه داشتن هویت منابعی که «خبرانلاین» نمی‌خواهد شناخته شوند، نافی ‌این اصل نیست که منابع خبری، جز در موارد استثنایی، باید به روشن‌ترین وجه معرفی شوند. از سوی دیگر ممکن است ناشناس ماندن اظهارکننده یک مطلب برای او فرصتی غیرمنصفانه فراهم آورد تا علیه دیگران سخن بگوید. در این صورت «خبرآنلاین» از انتشار اظهارات علیه دیگران توسط منبعی که نامش فاش نشود، پرهیز می‌کند. ۱۵. اولین و مهم‌ترین دغدغه روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین»، تلاش در جهت ارتقای سطح کیفی وکمی مطالب «خبرآنلاین» است.‌ این بدان معناست که توفیق «خبرآنلاین» در تهیه و انتشار اخبار و گزارش‌های دست اول نتیجه تلاش‌های بی‌وقفه روزنامه‌نگاران آن است. ۱۶. روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین» به حق دسترسی به مطالب، اخبار و گزارش‌های جمع‌آوری شده واقفند و پیش از انتشار مطالب تهیه شده مبادرت به فروش، واگذاری و افشای بخشی یا تمام آن مطلب به افراد خارج از خبرآنلاین علی‌الخصوص رسانه های رقیب، دوستان و وابستگان نزدیک خود نخواهند کرد. آنان با آگاهی کامل از خط‌مشی و سیاست‌های کلی روزنامه، متعهدانه و وفادارانه در جهت پیشبرد ‌این اهداف گام برمی‌دارند. ۱۷. روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین» نام و عنوان «خبرآنلاین» را مورد استفاده شخصی قرار نمی‌دهند. آنان کارت‌های خبرنگاری خود را تنها در مواقع کسب خبر و امور مرتبط با حرفه خود یا ورود به سازمان‌های دولتی یا خصوصی به کار می‌گیرند. ۱۸. اظهارنظر نسبت به شخصیت‌های مورد توجه مخاطبان از جمله هنرمندان و ورزشکاران در قالب گفت‌وگو و یا نوشته از سوی روزنامه‌نگاران نباید کیفیت محتوا را تا سرحد نشریات زرد پایین آورد. ۱۹. از آنجا که کسب اخبار دست اول و انتشار آن یکی از ویژگی‌های بارز رسانه‌هاست و ‌این فرآیند منجر به جذب مخاطب بیشتر برای یک رسانه می‌شود، روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین»، تمامی رسانه‌های خبری دیگر اعم از رسانه‌های چاپی، الکترونیکی، تصویری و صوتی را که در جهت تضاد و یا حتی همسو با رسانه خود هستند رقیب حرفه‌ای می‌انگارند و بر ‌این اساس، همکاری و فعالیت با آنان (در هر سطحی) را بدون مشورت و صلاحدید حوزه سردبیری، مغایر با تعهدات اخلاقی و حرفه‌ای می‌دانند. ۲۰. ارائه هرگونه اطلاعات محرمانه داخلی و اداری خبرآنلاین مغایر با وجدان و مسئولیت اخلاقی و حرفه‌ای روزنامه‌نگاران در قبال مجموعه خبرآنلاین است. ۲۱. داشتن صفحات شخصی در فضای مجازی حق مسلم هر فرد است. روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین» نیز ازاین قاعده مستثنی نیستند. مهم نیست که تا چه میزان تلاش می‌کنند مطالبشان متمایز از مطالب موجود در خبرآنلاین باشد؛ بلکه نکته‌ اینجاست که به‌ هر حال مخاطبان، آنها را به عنوان روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین» می‌شناسند و دیدگاه‌ها و نظراتشان را مرتبط با خط‌مشی آن تلقی می‌کنند. با علم به‌ این موضوع، روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین» هرگونه فعالیت مجازی، حضور در شبکه های اجتماعی و یا مصاحبه و سخنرانی بدون در نظر گرفتن صلاحدید خبرآنلاین را مغایر با وجدان اخلاقی و حرفه‌ای خود می‌دانند. ۲۲. روزنامه‌نگاران فعال در «خبرآنلاین» از نوشتن در مورد مسائلی که نفع مستقیم مادی برای آنها و وابستگانشان دارند، پرهیز می‌کنند. از اطلاعاتی که به واسطه شغلشان به دست می‌آورند برای کسب منافع مالی و اقتصادی استفاده نمی‌کنند و این اطلاعات را به‌ این منظور در اختیار بستگان یا دوستانشان قرار نمی‌دهند. ۲۳. هرگونه مشارکت و همکاری تعهدآور با سازمان‌های حوزه فعالیت خود (اعم از استخدام، همکاری پاره‌وقت، انجام پروژه‌های مشترک و ارائه مشاوره و غیره) از نظر روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین» مورد پذیرش نیست. چرا که ‌این نوع وابستگی‌ها به سازمان‌هایی که تحت پوشش خبری ‌این رسانه قرار دارند، بدون شک دیدگاه‌ها و نظرات روزنامه‌نگاران را به مرور زمان تحت‌ تاثیر خود قرار می‌دهد و از بازده کاری آنان می‌کاهد. ۲۴. روزنامه‌نگاران فعال در «خبرآنلاین» در مورد پذیرش هدایایی که از طرف اشخاص یا سازمان‌ها و نهادها ارائه می‌شود احتیاط می‌کنند. هر هدیه‌ای که ‌این شائبه را به وجود ‌آورد که در قبال آن انتظار همدلی به هنگام تهیه مطلب وجود دارد فورا پس داده می‌شود. اگر به روزنامه‌نگاری مستقیما پیشنهاد همکاری در قبال دریافت هدیه ارائه شد، موضوع را به مدیران مجموعه اطلاع می‌دهد و چنین موضوعی ممکن است بنا به صلاحدید سردبیر به اطلاع خوانندگان برسد. در عین حال روزنامه‌نگاران فعال در «خبرانلاین» هدایای ارزان‌قیمتی را که با «حسن نیت» ارائه می‌شود با احترام می‌پذیرند. هدایای گران‌تر را محترمانه باز می‌گردانند یا در اختیار روزنامه قرار می‌دهند تا به مصارف عمومی برسد. جوایز و هدایای بزرگداشت رسمی روزنامه‌نگاری از ‌این قاعده مستثنی است. ۲۵. روزنامه‌نگاران فعال « خبرآنلاین» سفرهایی را که هزینه آن به عهده سازمان و نهاد خاصی است قبول نمی‌کنند مگر با اجازه روزنامه و در صورت مهم بودن اطلاعاتی که قرار است در سفر جمع‌آوری شود. تبیین مواضع خبرگزاری «خبرآنلاین»: چگونه اصولگرایانی هستیم؟ با توجه به دوقطبی موجود ،‌ ما به اصولگرایان تعلق داریم و بدیهی است به اصول مشترک، باورمند و ملتزمیم که به دلیل رعایت اختصار از شرح آن صرف نظر می شود . آن چه در زیر می آید ما را از سایر جریان ها بویژه جریان غیر اصولگرایی متمایز می سازد؛ در عین حال با عنایت به گستردگی طیف اصولگرایی ، به برخی تفاوت برداشت های ما با سایر عزیزانی که در این طیف تعریف می شوند اشاره شده است: ۱. اصول مشترک جبهه اصولگرایان اعتقاد و التزام به اسلام ، انقلاب ، نظام ، امام و رهبری است. هر جریان یا فردی که به این اصول واقعا معتقد و ملتزم باشد و قرائت او از این اصول براساس قرائت رهبری باشد ، اصولگراست ، هر چند درسایر مسائل دارای سلوک، نظرات و سلیقه های متفاوتی باشد . به عبارت بهتر ، نقطه کانونی همه اصولگرایان، بینش واحد است و تمایزات آنها فقط در روش و منش نمود می یابد. ۲. پرده پوشی وکتمان انتقاد به همه دستگاه های کشور را، حتی آنهایی که توسط اصولگرایان اداره می شوند روا نمی دانیم و تمجیدات بی مبنا را ‌مصداق تعصب جاهلی قلمداد می کنیم. ۳. اتکای برخی سیاسیون به رسانه های فارسی زبان بیگانه علاوه برآن که نوعی توهین به رسانه های داخلی قلمداد می شود ،‌ مصداق حدیث خانواده را نزد غیربردن است. نباید فراموش کنیم اساس تاسیس رسانه های فارسی زبان توسط دولت های مخالف ایران ، فعالیت حرفه ای نیست و بنابراین یک عنصر هوشمند و دلسوز منافع ملی، تحت هیچ شرایطی، حتی بی مهری عامدانه ، بازیچه نمی شود و در این دام نمی افتد. ۴. معتقدیم می توان با افراد و افکارمخالف بود و مرزبندی داشت ولی در عین حال آنان را محترم شمرد. ادبیات دور از ادب را نشانه صراحت یا انقلابی گری نمی دانیم. ۵. بسنده کردن به افراد همجور را نوعی تعصب قبیله ای می شماریم که ضمنا کیان کشور را نیز به مخاطره افکند. بر همین منوال با خط کشی های سیاه و سفیدکه به رادیکالیسم دامن می زند موافق نیستیم. خود و هم مسلکان جناح متبوع را مصداق تام دیانت، حقیقت،‌ سلامت، ولایت، صداقت، خدمتگزاری،‌ انقلابی گری و حافظ ارزشها نمی دانیم تا به تبع آن هر کسی را که مثل ما فکر نمی کند جرثومه لاابالی گری ، فساد، خیانت و بطلان بنامیم. ۶. تقسیم بندی های کور و بدون مبنا سبب می شود کشور را از ظرفیت انسانی انقلاب محروم کنیم. به عبارت بهتر عدم استفاده از توانایی مدیرانی در درون خانواده بزرگ انقلاب که برای تربیت آنان، هزینه شده است علاوه برآن که انسجام و همدلی را به تاخیر می اندازد و تخم کینه را می پروراند به پیشرفت کشور نیز آسیب می رساند و الگوی خوبی در مصرف نیروی انسانی نیست. این سخن به معنای آن نیست که جناح مستقر ، مصادر کلیدی و راهبردی را در اختیار رقیب قرار دهد و یا سیاستگذاری های مهم به مدیرانی سپرده شود که با جریان غالب ، همسو نیستند و یا از ارزشهای محوری نظام کوتاه می آیند بلکه به معنای آن است که از تجربیات و مهارت های آنان در جایگاه های غیرحساس استفاده شود تا ضمنا با امید به طلوع دوباره به نشاط فضای اجتماعی و مدیریتی کشور مدد رساند نه آن که هرکس از مانیست ، به طورکل از صفحه و صحنه مدیریتی کشور حذف شود. سیاست اصولی و راهبردی «جذب حداکثری ، دفع حداقلی » ضمنا به حفظ مدیران کشور در داخل نظام کمک می کند و مانع از «گریز از مرکز» می شود. ۷. انتقاد درآموزه های دینی ، حق و بلکه وظیفه امت برحاکمان است و درجهان معاصر نیز از حقوق شهروندی قلمداد می شود . طبیعی است که انتقاد در رسانه ها جلوه بیشتری می یابد و از همین رو یکی از کارکردهای محوری رسانه ها ، ‌انتقاد دانسته می شود و لذا در قانون مطبوعات نیز به رسمیت شناخته شده است. همه مدیران ، مطابق خطابه های معمولشان ، طرفدار نقدند ! اما بسیاری از آنان ، بلافاصله با قید «سازنده» هر نقدی را که به مذاقشان خوش نیاید مشمول انتقاد غیرسازنده یا مخرب می دانند . ازدیدگاه بسیاری از مدیران،‌ نقد یعنی قربان صدقه رفتن در مطلع کلام و سپس بیان فهرست کامل محاسن فرد یا کار ، و احتیاطا" چند جمله کوتاه و البته غیرمهم در بیان کاستی ها؛ آن هم موضوعاتی کاملا فرعی و پیش افتاده که پاسخ های «افکار عمومی راضی کن» از قبل در چنته منقود آماده باشد. کم تحملی مدیران کشور نسبت به انتقاد- که متاسفانه برخاسته از فرهنگ عمومی ماست - به زیان کیان کشور است ، ضمن آن که مساوی دانستن هر انتقاد به یک فرد یا دستگاه را مساوی انتقاد به کلیت نظام دانستن ، بهانه ای برای فرار از لوازم مسئولیت پذیری است . اگرچه انتقاد نباید توهین آمیز باشد اما گمان می رود گونه شناسی کشف شده توسط مدیران اجرایی و جعل صفت هایی چون سازنده ، منصفانه ومخرب - که در ادبیات سیاسی و رسانه ای کشورباب شده است- به منظور تعطیل کردن اساس انتقاد است. نیت فرد منتقد ،‌ چندان نقشی در موضوعیت نقد و محتوای آن ندارد . به زعم ما نقد باید فنی ، مستدل و روشمند باشد و حتی اگر نیت صالحانه و خیرخواهانه نداشته باشد و با هدف تخریب نیز صورت بگیرد و یا راه حل ارائه نکند می تواند نقد نامیده شود ، هر چند چنین نقدی بدون شک در اثربخشی بر فرد یا دستگاه ذیربط ، جا افتادگی اجتماعی و داوری عامه تاثیر منفی دارد . شرط اصلی نقد، رعایت چارچوب های کارشناسی است نه نیت مستتردر آن . اما درهرصورت نقد نباید متضمن دروغ ، توهین، تحقیر و افترا باشد زیرا در آن صورت منطقا نقد نامیده نمی شود بلکه بترتیب دروغ ، ‌توهین ،‌ تحقیر و افتراست! نمی توان نقدی را که متضمن بیان نقاط قوت فرد یا عمل نیست و صرفا کاستی ها را بیان می دارد نقد نادرست خواند ، هرچند که اخلاقا" بهتر است نقاط قوت نیز بیان شود. یادمان باشد بررسی صحت و سقم در وظایف منطق می گنجد و صدور حکم حسن و قبح در دایره اخلاق . لذا گفته می شود چنان نقدی ، درست است ولی ممکن است اخلاقی نباشد یا تهی از اثر شود. نقد، کفه ترازو نیست که بگوییم باید تساوی رعایت شودزیرا بحمدالله تریبون های رسمی هردستگاه به اندازه کافی زحمت تمجید را متقبل می شوند ! پس قرار نیست در هنگام نقد ، بحث مستوفایی درکمالات فــرد یا عمل مورد انتقاد داشته باشیم. گزاره های قبل البته به معنای آن نیست که به خود اجازه می دهیم که نیت تخریبی بر نقدهای ما سایه بیفکند. ۸. برخی اصول قانون اساسی جنبه رکن دارد. مقولاتی نظیر حاکمیت دینی ، ولایت فقیه ، رجوع به رأی مردم ، آزادی های مدنی ، حقوق شهروندی و عدالت گستری . این اصول ، روح حاکم بر انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی را تشکیل می دهندو نقطه متمایز مردمسالاری دینی با دمکراسی لیبرال یا حکومت های خودکامه است . براین مبنا کسانی را که به نام اصلاح طلبی یا هر نام دیگر به اصول محوری قانون اساسی بی اعتنایند داخل نظام نمی دانیم و با آنان مرزبندی روشنی داریم . ۹. ولایت فقیه، یک ایده دینی و از اصول محوری قانون اساسی ماست که نه مثل برخی اصلاح طلبان ، ‌از روی اضطرار بلکه بدان باور داریم. علاوه بر این جنبه دینی و قانونی، عقل نیز با توجه به شرایط عمومی کشور و جو تخاصم بین المللی به وجود اصل و مصداق آن حکم می دهد . ما نه تنها به دلیل تصریح ولایت فقیه در قانون اساسی به آن التزام داریم بلکه به دلیل مفهوم ولایی آن که نشات گرفته از تفکر شیعی است به آن پایبندیم . یکی از تفاوت های اصولگرایان با دیگر جریان های سیاسی در نگاه و تلقی آنان از رهبری است . اگر چه کسی که به حکم حکومتی گردن می نهد (‌حتی اگر آن را قبول نداشته باشد) مأجور است اما اصولگرایان ، اطاعت را به امری درونی تبدیل کرده اند و عنصر«قبول» را نیز به آن افزوده اند . درست است که قائل نبودن شأن و اختیاری بیشتر ازآن چه که در قانون اساسی برای ولایت فقیه و رهبری درج شده است اندیشه ای انحرافی یا حرکتی ضد انقلابی محسوب نمی شود اما اصولگرایان ، نظر رهبری را ملاک می دانند و راهبردها ، سیاستها و مواضع خود را بر اساس آن تنظیم می کنند. از دیدگاه اصولگرایان ، رهبری فقط یک رکن مهم در نظام دیوانی کشور و یا مقامی که مطابق قانون اساسی بر سه قوه نظارت دارد نیست بلکه جنبه ای معنوی و عاطفی نیز دارد و سمبل کشور، محور وحدت و فصل الخطاب منازعات است و از این رو یک نعمت محسوب می شود که شکرانه آن ، همسویی و اطاعت است ، نه بهانه های ظاهرا" مستدل و حقوقی برای رفع تکلیف یا فرار از ولایت پذیری . در عین حال ، برخلاف افراد شعار زده اشعری مسلک ، بین سلیقه شخصی ، توصیه ، الزام و حکم حکومتی تفاوت قائلیم که هریک الزامات متفاوتی دارند . ۱۰. اصل استقلال و تفکیک قوا ضرورتی جدی است که به قوام ملک می انجامد زیرا قدرت گرفتن انحصاری هر قوه ، زمینه ساز خودکامگی است . دولت قوی حق دارد از تمامی ظرفیت های قانونی خود استفاده کند و تمامی شئون اداری و اجرایی کشور را مطابق قانون اساسی در اختیار داشته باشد . مجلس مقتدر از ساز وکارهای قانونی خود (‌قانونگذاری ، تصویب اسناد بالادستی ، بودجه سالانه ، سوال ، تحقیق و تفحص ، رای اعتماد ، استیضاح وزیران ، عدم کفایت رئیس جمهور ، دیوان محاسبات و عضویت در شوراهای فرا دستگاهی) استفاده می کند و در عین حال ، ‌همگان به داوری دستگاه قضا گردن می نهند. با وجود قوه قضائیه مقتدر است که حاشیه های امنیت برای همه ،‌ بالسویه رنگ می بازد و هیچ عنصر صاحب قدرت یا مدیری جرات قانون شکنی ، ظلم به دیگران و فساد به خود نمی دهد و متقابلا بازار افشاگری های خطابه ای و خیابانی تعطیل می شود و کسی جرات نمی کند به دیگری اتهام بدون سند زند. ۱۱. آئین نامه اخلاقی- حرفه ای خبرآنلاین قبلا و به صورت رسمی اعلام شده است و مواضع ده گانه بالا نیز به تدریج و حسب ضرورت تکمیل خواهد شد.

مطالب مرتبط

مطالب بیشتر»

پر بیننده ترین

آخرین مطالب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پنج × پنج =